یا محمد (ص) ، ای رسول مهربانی ، مبعثت مبارک

آن شب ، شب بیست و هفتم رجب بود . محمد غرق در اندیشه بود که ناگهان صدایی گیرا

و گرم درغار پیچید : بخوان! بخوان به نام پروردگارت که بیافرید ، آدمی را از لخته خونی

آفرید ، بخوان که پروردگار تو ارجمندترین است ، همو که با قلم آموخت ، و به آدمی آنچه را

که نمی دانست بیاموخت . . .

عید مبعث مبارک باد.



تاريخ : شنبه 26 ارديبهشت 1394برچسب:, | 20:55 | نويسنده : آتریسا |

 

 

فقط میتونم بگم بابایی دوستت دارم



تاريخ : شنبه 12 ارديبهشت 1394برچسب:, | 12:24 | نويسنده : آتریسا |

 تو و فاصله با هم یکی شدین

من و پاهام به رسیدن نا امید

کاش میشد میرسیدم تا بدونم

تو و فاصله به هم چیا میگین

... !!!



تاريخ : شنبه 12 ارديبهشت 1394برچسب:, | 12:17 | نويسنده : آتریسا |